چرا كودكم بيادب است؟
زماني كه كودك شما آرام و خوش خلق و سرحال است و هرچه شما ميگوييد گوش ميدهد، باز هم رفتار با او نياز به ترفندهاي خاصي دارد.
هيچ كس در دنيا به اندازه پدر و مادر به فرزندش عشق نميورزد و براي راحتي و آسايش او تلاش نميكند. وقتي زوج جواني صاحب فرزندي ميشوند، با تمام وجود تلاش ميكنند نيازهاي او را از هر نظر تامين كنند تا او درست رشد كند و تربيت شود. وقتي كودك زبان باز ميكند، يكي از شيرينترين و البته شايد سختترين دوران براي پدر و مادر است. حتما ميدانيد كه به طور معمول كودكان از دوسالگي تا حد زيادي ميتوانند مثل يك فرد عادي بزرگسال حرف بزنند؛ البته گنجينه لغاتشان محدود است، ولي ذهن فعالي دارند و ميتوانند بسياري از حرفهاي بزرگترها، بخصوص والدينشان را به خاطر بسپارند. از سهسالگي به بعد اين توانايي به مراتب بيشتر ميشود و ميتوان گفت ذهن هشيار و آماده او مانند حافظه بسيار حجيم كامپيوتري خواهد شد كه همه حرفها و رفتارها را به روشني ثبت ميكند. اين كامپيوتر سخنگوست و در بسياري اوقات ميبينيد كه وقتي شما مشغول حرف زدن با كسي هستيد، او كه تا آن موقع ساكت و با اسباب بازيهايش سرگرم بوده، ناگهان برميگردد و چيزي ميگويد كه چند روز پيش درست از دهان شما درآمده است.
مثلا شما به عنوان يك پدر كارمند رئيستان را به خانه دعوت كردهايد و با او درباره ترفيع و اضافه حقوق صحبت ميكنيد. شما از او خوشتان نميآيد، ولي حفظ ظاهر كرده مدام از او تعريف و تمجيد ميكنيد تا دلش را به دست بياوريد؛ به اين خيال كه دختر پنج ساله شما اصلا در باغ نيست و كاري به حرفهايتان ندارد. ناگهان او زبان باز ميكند كه: «بابايي مگه ديروز نگفتي كه خيلي از اين آقاهه بدت ميآد ؟!» و اينجاست كه شما ديگر نميدانيد چه كنيد و با آسمان ريسمان بافتن ميخواهيد افتضاحي را كه به بار آمده رفع و رجوع كنيد و همين راستگويي فرزند باهوش شما همه نقشههايتان را نقش بر آب كرده است. بيدليل نيست كه ميگويند «حرف راست را بايد از دهان بچه شنيد...»
خوب حواستان را جمع كنيد...
همين حافظه قوي كودكان در اين سن و سال است كه ايجاب ميكند در حضور آنها مراقب حرف زدنتان باشيد و هر لغت يا اصطلاحي را به زبان نياوريد و درباره موضوعاتي كه مناسب سن او نيست صحبت نكنيد. در همين سنين است كه شخصيت كودك شكل ميگيرد و اگر او با پدر و مادري زندگي كند كه به يكديگر و به ديگران احترام نميگذارند و مدام كلمات زشت و بيادبانه از دهانشان در ميآيد، اين رفتار در وجود او هم تثبيت خواهد شد و زماني شما به اشتباه خود پي ميبريد كه كار از كار گذشته و هر قدر هم تلاش كنيد نخواهيد توانست به پسر يا دختر نوجوانتان ياد دهيد كه مودبانهتر حرف بزند و گستاخي نكند.
وقتي كودك شما بيادبانه حرف ميزند...
اگر شما صاحب يك يا چند فرزند هستيد، حتماً عاشقانه آنها را دوست داريد و حاضريد براي تربيت بهتر آنها هر كاري بكنيد. پس بدانيد، زماني كه كودك شما آرام و خوش خلق و سرحال است و هرچه شما ميگوييد گوش ميدهد، باز هم رفتار با او نياز به ترفندهاي خاصي دارد. ولي هميشه اوضاع اين طور نيست. بعضي اوقات شما با فرزند 10 سالهتان به ملايمت حرف ميزنيد، از او ميخواهيد كاري برايتان بكند يا درباره كارهاي مدرسه يا اتفاقي كه برايش افتاده از او سوال ميكنيد و لحنتان هم اصلا خشن نيست؛ با اين حال او جوابتان را نميدهد، رويش را برميگرداند، داد ميزند كه از اتاقش بيرون برويد يا با گستاخي تمام در چشمانتان زل ميزند و با بيادبي به شما ميگويد مجبور نيست جواب دهد يا اصلا دلش نميخواهد برايتان كاري انجام دهد!
اينجاست كه والدين، بخصوص آنها كه جوانترند يا تنها همين يك فرزند را دارند، گيج ميمانند كه چرا كودك معصومشان كه تا چندي پيش خوش اخلاق و مهربان بود، حالا چند وقتي است كه با گستاخي جواب ميدهد، به هم سن و سالانش فحش ميدهد و بدتر از همه گاهي بزرگترها يا والدينش را هم از اين كلمات زشت بينصيب نميگذارد. سوال اينجاست:
چرا كودكان گستاخي ميكنند؟
اگر شما هم با معضل كودك بيادب روبهرو باشيد كه احتمالش هم كم نيست، دوست داريد جواب اين سوال مهم را بدانيد. اين مسأله علل گوناگوني دارد؛ ولي مهمترين آنها اين است كه او ميخواهد با بلند كردن صدايش و به كار بردن كلمات ناشايستي كه متاسفانه اكثر اوقات در خانه شنيده و شايد شما هم وقتي از دست كسي عصباني شدهايد بر زبان آوردهايد، جلب توجه كند! او به خيال خودش ميخواهد نشان دهد كه بزرگ شده است. بعضي مواقع هم آنها دوست دارند والدين يا معلمان و مربيهايشان را به چالش بكشند و مهارت آنها را در بحث كردن بيازمايند و به آنها نشان دهند كه اگر كاري را دوست نداشته باشند، انجام نميدهند و هيچ كس در بحث كردن حريف آنها نيست؛ حتي كسي كه ممكن است سنش سه برابر او باشد. اين كودك ميخواهد به بزرگترها ثابت كند از آنها چيزي كم ندارد. وقتي كودك يازده ساله يا هشت ساله شما اين كلمات ناشايست را بر زبان ميآورد، جواب بزرگترها را با گستاخي ميدهد و به زبان ساده پررويي ميكند، احساس قدرت خواهد كرد. متاسفانه بسياري از والدين پدر مادرها از ترس اينكه كودك آبرويشان را بخصوص جلوي غربيهها نريزد، وقتي صدايش را بلند ميكند يا با گستاخي به خواسته آنها تن در نميدهد، فورا دست از سرش برميدارند و اجازه ميدهند هر كاري ميل دارد بكند. برخي از والدين هم براي اينكه كودك يكي يك دانهشان ناراحت و دلخور نشود، به محض اينكه ميبينند او از دستور آنها عصباني شده يا از اينكه به او تذكر دادهاند اخم كرده و ممكن است جيغ و فرياد كند و با بيادبي بگويد: «به من چه!» يا «به تو ربطي ندارد...هر كار دلم بخواهد ميكنم»، فورا ساكت ميشوند. بدتر از همه اينكه حتي ممكن است براي اينكه فرزند حساسشان جلوي همبازيهايش كم نياورد، وقتي آنها از رفتار اين كودك بيادب انتقاد ميكنند، طرف او را ميگيرند و حق را به فرزند گستاخشان ميدهند، مبادا او جلوي ديگر بچهها خجالت بكشد و خداي نكرده در روحيه و اعتماد به نفسش اثر منفي بگذارد !! به اين ترتيب او قدرتي را كه ميخواهد، به دست ميآورد و به راحتي راه رسيدن به خواستههايش را پيدا كرده و ميفهمد كه پدر و مادرش از بيادبي و پررويي او (به خصوص در جمع) وحشت دارند و كافي است كمي داد و هوار كند، با گستاخي در روي آنها يا بزرگتر ديگري بايستد و گاهي اوقات فحش بدهد تا به خواستهاش برسد.
هر اعتراضي را بيادبي و گستاخي ندانيد
وقتي شما در مقام پدر يا مادر و در هرحال يك بزرگتر، به كودكتان دستوري ميدهيد كه مطابق ميلش نيست يا محدوديتهايي برايش وضع ميكنيد كه دست و پايش را ميبندد و آزادياش را ميگيرد، به طور طبيعي قدري غرولند و اعتراض خواهد كرد. تفاوت اين اعتراض با گستاخي و پررويي در اين است كه كودك براي ابراز نارضايتياش چه كلماتي به زبان بياورد و با چه لحني صحبت كند. مثلا اگر او با قهر بچگانهاي بگويد: «تو باباي بدي هستي!» با اينكه با عصبانيت و صداي بلند سرتان داد بزند كه: «مگه كوري! نميبيني دارم كارتون نگاه ميكنم! به من چه تو خستهاي؟!» خيلي فرق دارد و اينجاست كه بايد حسابي حواستان را جمع كنيد تا از ادامه اين رفتار جلوگيري شود. راهكارهايي كه در زير ارائه شدهاند، به شما كمك خواهند كرد اين رفتار ناشايست و آزاردهنده كودكتان را اصلاح كنيد.
مراقب رفتار خودتان باشيد
بدانيد همان طور كه ذهن شنيداري قوي كودك كلماتي را كه ميشنود ضبط ميكند، ذهن ديداري او هم مانند يك دوربين فيلمبرداري قوي تصاوير همه رفتارها را در مغز او ثبت ميكند. وقتي شما با فرزند، همسر و اطرافيان ديگر در مهمانيها يا محل كار مودبانه و با لبخند حرف ميزنيد، به گرمي با آنها دست ميدهيد يا وقتي در منزلتان مهماناند با ادب و تواضع آنها را بدرقه ميكنيد، يا برعكس، وقتي شما مدام به عنوان پدر و مادر به او يا ديگران، همسر و بقيه مردم توهين ميكنيد، فحش ميدهيد و يا بيجهت ديگران را متهم كرده، سعي داريد با صداي بلند و داد و فرياد در جاهاي مختلف حرفتان را به كرسي بنشانيد، كودك همه را به ذهن ميسپارد و آنها را تقليد خواهد كرد؛ چرا كه او در كودكي بيش از هر كسي والدينش را قبول دارد و حرف و رفتار آنها برايش سند است. پس اگر ديديد او درست مانند خودتان كه هفته پيش مشتتان را بالا برده بوديد و سر همسرتان داد ميكشيديد، براي اينكه اسباب بازي برادر كوچكترش را صاحب شود همان طور داد ميكشد و او را با مشت تهديد ميكند، اصلا تعجب نكنيد!
كلمات مودبانه را از همان وقتي كه كودك زبان باز ميكند به او ياد دهيد
وقتي كودك تقريبا ميتواند مانند بزرگترها با ديگران حرف بزند، ميداند چه وقت بايد سلام و خداحافظي كند، معني عذرخواهي و تشكر را ميفهمد، كلماتي مانند «متشكرم»، «لطفا»، «ببخشيد» يا «متاسفم» را به او ياد دهيد.
تفاوت ادب و بيادبي را با مثال به او نشان دهيد
كودكان با شنيدن و ديدن مثالهاي زنده خيلي بهتر ياد ميگيرند. مثلا اگر در بستگان يا در مدرسه پسري هم سن و سال او هست كه با بقيه بيادبانه حرف ميزند يا مرتب به خواهر و برادر و دوستانش فحش ميدهد، او را براي كودكتان مثال بزنيد و بگوييد رفتاري كه اين پسر دارد، اصلا مناسب نيست و او بچه بيادبي است كه با حرفهاي زشتش همه را ناراحت ميكند و ميرنجاند. برعكس اين كار هم بسيار كمككننده است و كودك شما به روشني معني ادب و بيادبي و رفتار مناسب و نامناسب را درك خواهد كرد.
او را تشويق كنيد
در مورد بسياري از رفتارها (چه در حيوانات و چه انسانها) پاداش دادن باعث تقويت رفتار درست ميشود. اگر درباره رفتارهاي خوب و بد با فرزندتان صحبت ميكنيد و سعي داريد او را باادب بار بياوريد و خوشبختانه خودش هم با شما همكاري ميكند، وقتي خوب رفتار ميكند، به او آفرين بگوييد. مثلا اگر در يك مهماني باادب بود و با همبازيهايش با مهرباني و بدون پرخاش و درگيري و توهين بازي كرد، او را تحسين كنيد. در اين بين نكتهاي هست كه اگر به آن توجه نكنيد ممكن است همه تلاشهايتان نتيجه عكس دهد. مراقب باشيد كه اين پاداش را مادي نكنيد يا حداقل فقط يك دفعه و براي اولين بار يك پاداش مادي برايش در نظر بگيريد؛ چون اگر قرار باشد او با هر بار خوب رفتار كردن و مودبانه حرف زدن خوراكي، كتاب يا عروسك پاداش بگيرد، آن را وسيلهاي قرار ميدهد براي اينكه هر آنچه ميخواهد برايش بخريد. با اين روند مطمئن باشيد اگر يك بار خواستهاش را انجام ندهيد، مغز هشيار و شيطانش به او فرمان ميدهد كه براي ادب كردن شما و انتقامگيري، همه رفتارهاي خوب قبل را جاي ديگري تلافي كند!
تلاش او را تحسين كنيد
وقتي ميبينيد كه او در موقعيتي ناخوشايند كه به زور در آن قرار گرفته و تحملش اصلا براي او راحت نبوده باز هم خويشتنداري كرده و تا آخرين لحظه باادب مانده و با آدمهايي كه به زور او را در اين حالت ناراحتكننده قرار دادهاند دعوا نكرده و فحش نداده است، حتما او را تحسين كنيد. مثلا شما براي عيادت كسي به بيمارستان رفتهايد، ولي او را كه شش سال دارد به داخل راه نميدهند. او مجبور است مدتي كنار دهها كودك بيتاب و بيحوصله ديگر مانند خودش در مكاني كه بيمارستان براي نگهداري اين كودكان در نظر گرفته بماند تا شما برگرديد. اگر كسي كه او را از ديدنش محروم كردهاند، پدر، مادر يا خواهر و برادرش باشد و او باز هم صبوري كند، واقعا شايسته تقدير است.
ادامه مقاله را در صفحه بعد بخوانید